آوای قلم 2
معرفی چندکتاب،مقاله ها واشعارشاعران ایران و جهان/موسیقیدانان/مطالب فلسفی وعلوم تربیتی
 
 

7035 آریایی محمود محمودي خوانساري
محمود محمودي خوانساري ، در موسيقي خود آموخته بود ولي درست خواندن و درست ماندن را با يك عمر رياضت از هنر مندان بزرگ آموخته بود و صدايش حالي و سوزي داشت كه تا كنون كمتر نظيزش ديده شده است . از او آثار متعددي در نوار ضبط شده كه اكثراً آواز هستند و با ساز و هنرمندان معاصر او همراه اند.
وفات: 1366/02/02 تولد: 1313

محمد جليل عندليبي
محمد جليل عندليبي آهنگساز و نوازنده سنتور و فارغ التحصيل رشته‏ ي موسيقي از دانشكده هنر هاي زيبا(تهران) سابقه‏ ي طولاني در ساخت و اجراي آثار متعددو تدريس موسيقي و داراي قريحه‏ ي ويژه در نواسازي و تنظيم براي اجراي گروهي و از آثار او مي توان امان از جدايي(با صداي عليرضا افتخاري) هي گل( با صداي بهروز توكلي) .
تولد: 1333/02/03

بهمن هيربد
بهمن هيربد مدير و مؤسس مجله‏ي « موزيك ايراني» (اولين نشريه تخصصي دائم النتشار موسيقي در ايران مستقل از بودجه دولت ) داراي سابقه نوازندگي ويولون نزد ابوالحسن صبا وي انتشارات دورهاي 12 ساله اي دارد همراه با عبد الحميد اشراق، علي محمد رشيدي، ساسان سپنتا و با همكاري تعدادي از نويسندگان و موسيقي دانان و از آثار او مي توان به دوره‏ي بيست ساله‏ي مجله‌ي « موزيك ايراني»‌كتابچه‌ي «تئوري موسيقي» ، « خود آموز آكاردئون» و چند جزوه ترانه هاي روز.
وفات: 1353/02/03 تولد: 1293

امين الله رشيدي
امين الله رشيدي خواننده، هنر آموخته در دوره شبانه‌ي هنرستان عالي موسيقي نزد موسي معروفي (تارنوازي) مهدي فروغ (آواز) و همكاري با راديو از اواخر دهه‌ي 1320 تا اواسط 1340 و كار با اركستر علي محمد خادم ميثاق و اركستر هاي ديگر وي آشنا به نوازندگي تار و سازنده‌ي ملودي هاي بسيار(اجراشده و اجرا نشده) اثر منتشر شده : عطر گيسو
تولد: 1304/02/04

اسماعيل مهرتاش
اسماعيل مهرتاش نوازنده‏ي تار، نواساز و معلم موسيقي هنر آموخته را نزد درويش خان مؤسس جامعه‏ ي باربد،‌نويسنده و مجري نمايشهاي تاريخي - موزيكال و برنامه هاي تلويزيوني و تدريس موسيقي و آواز در جامعه‏ ي باربد و ازآثار وي مي توان به ترانه هاي « خسروحسن» ،« چه خوش صيد دلم كردي» و… ( ضبط در صفحه هاي گرامافون ، با اركستر جامعه‌ي باربد و صداي ملوك ضرابي كاشاني)
وفات: 1359/02/06 تولد: 1285

داريوش سالاري
داريوش سالاري سازنده سازهاي ايراني و هندي و تخصص در ساختن سنتورهاي مختلف ،‌ دانش آموخته در دانشگاه اسلامي هندوستان و نوازنده سيتار، سنتور و آشنا كامل به موسيقي كلاسيك هندي و موسيقي اسيل ايراني سازنده سنتورهايي براي استفاده متنوع و داراي تصرفها و ابداع هايي در ساخت آن و از آثار آن مي توان به كتاب هاي « هزار و يك پرسش و پاسخ درباره‌ي سنتور» و« مجموعه مقالات»اشاره كرد.
تولد: 1329/02/06

تورج نگهبان
تورج نگهبان شاعر و ترانه سرا ايراني وي آغاز ترانه سرايي را از سال 1327 به بعد آغاز كرد وي داراي آثار فراوان براي چهار نسل از خوانندگان (ملوك ضرابي ، بنان ، محمودي خوانساري و بهزاد) در فرم هاي سنتي و غير سنتي ،‌وي پايه گذار ترانه سازي در موسيقي پاپ ايراني است و از آثار وي مي توان به عشق سوزان ، تصويري از خيال ، وقتي كه به ياد توام اشاره كرد.
تولد: 1311/02/07

سيد علي رضا مير علي نقي
سيد علي رضا مير علي نقي ، پژوهشگر تاريخ معاصر و نوازنده سنتور است . دانش آموخته را در محضر استادان تقي بينش ، حسين علي ملاح، و مجيد كياني ، فراگرفت. و از آثار وي مي توان به كتاب « موسيقي نامه وزيري» و مقالات متعدد در دايرة المعارف اسلامي و دايرة المعارف تشيع ،سالنامه موسيقي ايران اشاره كرد.
تولد: 1345/02/08

 

www.shereno.com

ارسال شده در تاریخ : یک شنبه 8 ارديبهشت 1392برچسب:شخصیت,هنر, موسیقی, نوازنده,ساز,تار, ویلن,سه تار,کمتنچه,نی,عود,تنبک,دف ,پیانو,, :: 10:49 :: توسط : آوا رضایی


سيد نور الدين رضوي سروستاني
رضوي سروستاني ، خواننده و رديف دان شاگرد نور علي برومند و با الهام از شيوه‏ي طاهرزاده از آثار وي مي توان به دو حلقه كاست نوار همراه گروه سازهاي ايراني (1359-1356) متبحر در آموزش رديف آوازي طاهر زاده به روايت برومند و از شاگردان محمد صديق تعريف.
تولد: 1314/01/21


داريوش پير نياكان
داريوش پير نياكان ، نوازنده‏ي تا و سه تار و شاگرد علي اكبر شهنازي و محمد حسن عذاري و پيرو نوازندگي شهنازي در ارائه‏ي شيوه‏ي فاخر او از آثار او مي توان تعداد زيادي اجراهمراه محمد رضا شجريان (1376-1366)
تولد: 1334/01/23


غلام حسين بيكجه خاني
غلام حسين بيكجه خاني، نوازنده تار و هنر رانزد عمويش و با بهره گيري از صفحه هاي استادان قديم آموخت. ازكارهاي وي خدمت در راديو تبريز و تدريس در مركز حفظ و اشاعه و داراي لحن مشخص و تكنيك ممتاز در نوازندگي بوده است. از آثار وي مي توان به تعداد زيادي ضبط هاي راديويي (تكنوازي، همراه با خوانندگان و اركستر) و تعداد زيادي ضبط هاي خصوصي همراه آواز اقبال و دف فرنام .
وفات: 1366/01/24 تولد: 1279


ابو الحسن صبا
ابو الحسن صبا ، حياث و حيثيت موسيقي ملي ايران ، در عصر جديد با نام و ياد و آثار ابوالحسن صبا پيوند خورده است . هنر مندي بزرگ كه بر آيند منطقي و والاي ترقي خواهي درويش و وزيري بود و مهر او از صفحه‏ي موسيقي ايراني هيچگاه محو نخواهد شد.
وفات: 1336 تولد: 1281/01/25


سليمان سياح سپانلو
سليمان سياح سپانلو نوازنده‏ي تار شاگرد مدرسه عالي موسيقي ،وزيري اولين وقف كننده‏ي دارايي شخصي براي موسيقي و موسيقي دانان ايراني .
وفات: 1340/01/25 تولد: 1277


شاملو كاربند ( شاملو كيا)
شاملو كاربند نوازنده و معلم ويولون و هنررادر هنرستان عالي موسيقي آموخت و بهره برده از علي تجويدي( در موسيقي ايران) و استادان ارمني (در ويولون كلاسيك) وي سابقه طولاني كار در اركسترهاي راديو و تلويزيون و ساخت آهنگهاي مختلف دارد. از آثار وي مي توان به آلبوم نوار هاي « آموزش ويولون و كمانچه» (كتابهاي هنرستان) «رديف ويولون استاد ابو الحسن صبا » و« چهارمضراب» و كتابهاي « قطعات و چهار مضراب ها» « رديف و گوشه هاي موسيقي ايراني » (تنظيم ويولون)
تولد: 1312/02/01

 

www.shereno.com

ارسال شده در تاریخ : دو شنبه 2 ارديبهشت 1392برچسب:شخصیت,هنر, موسیقی, نوازنده,ساز,تار, ویلن,سه تار,کمتنچه,نی,عود,تنبک,دف ,پیانو,, :: 9:0 :: توسط : آوا رضایی

حبيب الله بديعي
از آثار ممتاز بديعي مي توان به باز نوازي قطعه هاي زنگ شتر، بهار مست، ساماني و زردمليجه اثر استاد ابوالحسن صبا و همنوازي ها با صداي محمود خوانساري
وفات: 1371/01/04 تولد: 1312

 

مهدي نوايي
مهدي نوايي اصفهاني نوازنده ني و شاگرد محضر نايب اسدالله اصفهاني بود از آثار وي چند تك نوازي و چند همنوازي با آواز پروانه و سه تار عبد الله دادور (قوام السلطان) را مي توان نام برد. نخستين معلم وي سيد حسن كسايي در فراگيري ني بود.
وفات: 1326/01/04 تولد: 1258

 

سيد اسماعيل اديب خوانساري
اديب خوانساري، خواننده و رديف دان و شاگرد عندليب گلپايگاني و حسين اسماعيل زاده بود و داراي شيوه ولحن ممتاز در خوانندگي بوده است . از آثار وي مي توان به صفحه هاي گرامافون ، ضبط هاي راديويي و ضبط هاي خانگي را اشاره كرد كه بيشتر همراه مرتضي محجوبي و ارسلان درگاهي بوده و رديف او با تار ابراهيم سرخوش ضبط شده است.
وفات: 1361/01/05 تولد: 1280

علي اكبر شكارچي
علي اكبر شكارچي نوازنده و هنر آموز كمانچه ، تعليم ويولون و كمانچه را نزد نوازندگان لرستان و بعد ها نزد علي اصغر بهاري آموخت. وي فارغ التحصيل رشته موسيقي از دانشكده هنر هاي زيبا (تهران) و سابقه تدريس و اجراها در داخل و خارج از كشور را دارا مي باشد . از آثار وي كوهسار، بيست ترانه محلي لري، آلبوم رديف ميرزا عبدالله و… كتاب « وزن خواني» .
تولد: 1328/01/06

شاهين فرهت
شاهين فرهت فارغ التحصيل رشته پيانو از دانشگاه هنرهاي زيبا (تهران) و دانشگاه نيويورك و دانشگاه استراسبورگ(آهنگسازي) مي باشد. دانش را نزد هوشنگ استوار، امانوئل ملك اصلانيان، توماس كريستين داويد را فراگرفت و سابقه اي در نوازندگي پيانو دارد. از آ ثار وي مي توان به سوئيت ايراني، شش سمفوني ، آثاري براي پيانو و راپسودي ايراني براي پيانو و اركستر روي تم شيدا، « سمفوني ايراني و كنسرتو براي اركستر » و « راپسودي ايراني » ( سي. دي) ،« كوارتت زهي» ( نوار )، و تعدادي مقاله را شمرد.و تدريس موسيقي در ايران و سوئدرا بر عهده دارد.
تولد: 1325/01/07

منصور يا حقي
منصور يا حقي ، نوازنده سنتور و شاگرد حبيب سماعي و بهره برده از آموزشهاي حسين يا حقي مي باشد. و از آثار او مي توان به ضبط هاي راديويي فراوان ( تك نوازي ، همنوازي و نواسازي )را نام برد.
تولد: 1304/01/12

رضا شفيعيان
رضا شفيعيان نوازنده و هنر آموز سنتور وي آموزش را نزد فرامرز پايور آموخت و فارغ التحصيل رشته موسيقي در دانشكده هنر هاي زيبا(تهران) است سابقه اجراي صحنه اي وپيشينه طولاني تدريس سنتور را دارد.از آثار وي نوار اجراهاي گروه « درويش» در آوازها و مايه هاي مختلف همراه با صداي پريسا و رضوي سروستاني ؛ و« سرگشته» ( با صداي بهرام سارنگ)
تولد: 1320/01/15

رحيم خان قانوني شيرازي
رحيم قانوني نوازنده‏ي قانون هنر رانزد استادان موسيقي عرب، آموخت وليكن داراي لحن و شيوه اصيل ايراني از آثار او كار در راديو تهران(1323-1320) وي از شاگردان جلال قانوني شيرازي .
وفات: 1324/01/18 تولد: 1250

علي رستميان
علي رستميان خواننده هنر را نزد سيد جلال تاج اصفهاني، محمود كريمي و با استفاده از ديگر هنر مندان آموخت و كنسرتهايي در داخل و خارج از كشور داشته است. از آثار وي مي توان به چهار باغ ، حكايت دل و ارغوان ( همراه گروه استادان به سرپرستي فرامرز پايور)
تولد: 1328/01/20

www.shereno.com

ارسال شده در تاریخ : سه شنبه 20 فروردين 1392برچسب:شخصیت,هنر, موسیقی, نوازنده,ساز,تار, ویلن,سه تار,کمتنچه,نی,عود,تنبک,دف ,پیانو,, :: 9:22 :: توسط : آوا رضایی


بهداد بابایی در سال ۱۳۵۲ به دنیا آمد. او آموزش سه‌تار را از ۷ سالگی نزد دایی خود، پرویز مشکاتیان آغاز کرد. او همچنین از آموزش‌های محمد فیروزی و زیدالله طلوعی بهره برد.

بابایی، پس از فراگیری ردیف میرزاعبدالله، ردیف آقا حسینقلی را نیز نزد داریوش پیرنیاکان آموخت. او همچنین، تئوری موسیقی و سلفژ را نزد محمدرضا درویشی آموزش دید و به مدت دو سال نیز از کلاس‌های دورهٔ عالی محمدرضا شجریان در زمینهٔ جواب آواز استفاده کرد.

بهداد بابایی در سال ۱۳۷۳ به عنوان تک‌نواز به عضویت گروه عارف در آمد. او با خوانندگان برجسته‌ای همچون محمدرضا شجریان (در آلبوم در خیال)، ایرج بسطامی، حمیدرضا نوربخش، شهرام ناظری و علی جهاندار به عنوان تک‌نواز همکاری کرده‌است. او با گروه‌های عارف و شهنازی، کنسرت‌هایی در داخل و خارج کشور داشته‌است.

بابایی سابقهٔ تدریس در دانشگاه هنر را دارد و هم‌اکنون مدیریت کانون موسیقی عارف را به‌عهده دارد.

 

بهداد بابایی بدون شك در حوزه نوازندگی سه‌تار از جمله نوازندگانی است كه حرف برای گفتن دارد، چه با ساز و چه بی‌ساز! حرف او چه در تكنیك و چه در شناساندن قابلیت‌های این ساز ملی چون نسیمی‌در حركت است. بابایی به لحاظ تكنیك نوازندگی یك مثل است و یك معیار حال آن‌كه به اذعان خودش موسیقی ایرانی را ۲ بال باید: «حس و تكنیك»؛ نوا و صدای هر سازی باید واجد این دو باشد تا شنونده را به پرواز در خیال در آورد اخیراً بهداد بابایی آلبوم تكنوازی جوی نقره مهتاب را منتشر كرده است كه در زمینه تكنوازی سه‌تار از ویژگی‌های تصویرپردازی و خیال انگیزی برخوردار است
ضمن آن‌كه با تكنیك‌های نویی در نوازندگی سه‌تار همراه است؛ به همین انگیزه با او همصحبت شدیم تا بیشتر از حال هوای نوازندگی در حیطه موسیقی ایرانی بدانیم.
اگر موافق باشید از نام اثر شروع كنیم. چرا جوی نقره مهتاب؟
همان‌گونه كه در اینسرت (كاغذ آلبوم) اثر توضیح داده شده، این عنوان، برآمده از یكی از شبانه‌های شاعر ارجمند هم روزگار ما، زنده یاد احمد شاملو است.
در قسمتی از این شعر كه خیالپردازی و آغشتگی كلام به تصویر(ایماژ) در اوج خود متجلی است، اشاره‌ای به اندیشه شده، از آنجا كه بنده عنصر اندیشه را از عوامل اعتلا و عظمت مخلوقات هنری می‌دانم، بی‌مناسبت ندیدم كه عنوان جوی نقره مهتاب رابرای این اثر برگزینم
...« شب كه جوی نقره مهتاب بی‌كران دشت را دریاچه می‌سازد / من سراغ زورق اندیشه‌ام را می‌گشایم در مسیر باد...»
حال كه از شاملو و ارادت شما به این شاعر سخن به میان آمد بد نیست نظرتان را درباره آن گفته معروف شاملو درباره موسیقی سنتی بپرسم كه در آن زمان جنجالی به پا كرد.
به نظر بنده قضاوت درباره نگاه شاملو به این موسیقی قدری دشوار می‌نماید؛ آنچه از این موضوع می‌دانم همان است كه در شعرخود شاملو« بر كدامین جنازه می‌گرید » متبلور است.......« بركدام جنازه زاری می‌زند این ساز؟ / بر كدام مرده پنهان می‌گرید این ساز بی‌زمان؟ در كدام غار/ بركدام تاریخ می‌موید این سیم و زه، این پنجه نادان؟ بگذار برخیزد مردم بی‌لبخند/ بگذار برخیزد...»
این‌كه شاملو به غم جاری در جریان موسیقی معترض بوده است، برای بنده قابل پذیرش نیست؛ چرا كه غم عنصری است نهادینه شده در حوزه فرهنگ و هنر ایران زمین جای پای خون، اندوه و یأس را می‌توان در آثار ایجاده شده هنری از دیرباز تاكنون مشاهده كرد: حافظ: از آستین طبیبان هزار خون بچكد / گرم به تجربه دستی نهند بر دل ریش، یا مولانا كه می‌گوید: رو سر بنه به بالین تنها مرا رها كن / ترك من خراب شبگرد مبتلا كن/
در میان آثار شعرای معاصر هم كه این مضامین فراوان دیده می‌شود؛ به عنوان مثال به چند نمونه اشاره می‌كنم. شهریار: ای غم بگو از دست تو آخر كجا باید شدن / در گوشه میخانه هم ما را تو پیدا می‌كنی./
سایه: بهار آمد گل و نسرین نیاورد / نسیمی‌بوی فروردین نیاورد.../
از سوی دیگر، نباید نقش پر رنگ غم در اشعار فوق‌العاده خود شاملو را نیز از یاد ببریم، آنجا كه می‌سراید: ..." نه سلامی، چه سلامی‌همه خون تشنه هم / نه نشاطی، چه نشاطی مگه راهش می‌ده غم /
یا در شعری دیگر آنجا كه هر یك از جانداران از زاویه نگاه خود تعبیری شكوهمند از دنیای پیرامونشان ارائه می‌كنند، نوبت كه به انسان می‌رسد/ انسان سخنی نگفت، تنها او بود كه جامه به تن داشت و آستینش از اشك تر بود. فریاد و دیگر هیچ / چرا كه امی‌د آن چنان توانا نیست / كه پا بر سر یأس بتواند نهاد/ و یا....... راه شومیست می‌زند مطرب / تلخواریست می‌چكد در جام / اشكواری است می‌كشد لبخند/ ننگ واریست می‌تراشد نام / مرغ شادی به دامگاه آمد / به زمانی كه برگسیخته دام / ره به هموار جای دشت افتاد/ ای دریغا كه برنیاید گام /كام ما حاصل آن زمان آمد/كه طمع برگرفته‌ایم از كام
با عنایت به مضمون و محتوای این اشعار، تصور بنده این است كه مساله استاد شاملو با موسیقی ایرانی ریشه در جایی جدای از خود این موسیقی دارد.
به هرحال درباره این موضوع به طور خلاصه باید بگویم كه گاه مجموعه علل و عوامل دست به دست داده، ذهنیت‌سازی می‌كنند و حتی بزرگی را بر موضع قهر وعتاب وا می‌دارند.
اما فارغ از آن اشعار و مطالبی‌كه می‌فرمایید شاملو نامه‌ای و یادداشتی نوشت و یك برنامه موسیقی سنتی را به شكلی توضیح داد و آخرش هم با لفظ عرعر به نوعی به تمسخر از موسیقی با كلام یاد كرد.
بله این‌كه شما می‌فرمایید تأییدی است بر عرایض بنده كه این رفتار شاملو واكنشی است، نسبت به عاملی برانگیزاننده كه برای ما مجهول است، بر فرض اگر شاعر یا هنرمندی از موسیقی و آوازخاص منطقه‌ای یا حتی نوعی ازكشورش خوشش نیاید، حداكثر به آن موسیقی گوش فرا نمی‌دهد و اصلاً كاری با آن ندارد.
اگر با لحنی عتاب آلود و با خشم و به صورت رسمی ‌اعلام كند كه مثلاً نوازنده آن منطقه قار قار می‌كند و خواننده‌اش واق واق این دیگر نظر دادن نیست، بلكه واكنشی است خشمگینانه نسبت به عاملی برانگیزاننده.
به موضوع و به بحث خودمان بازگردیم. در مورد انگیزه انتشار اثر اخیرتان صحبت كنید. چه طور به فكر تهیه و نشر جوی نقره مهتاب افتادید؟
در سالیان گذشته و در جریان تمرینات شخصی ام به فضاهایی دست یافتم كه به گمان خودم نسبتاً نو می‌نمود، این فضاها به مرور بستر ایجاد قطعات متعددی شد كه اغلب آنها بهره‌مند از تكنیك‌های اجرایی نو بوده است و برآمده از نوع نگاه من به مقولاتی چون سنت، ردیف، تكنیك و احساس كه این‌گونه قطعات به لحاظ كمیت قابل توجه‌اند و آرشیوم آكنده از آنهاست از سویی اصرار دوستان، همكاران و شاگردانم در این سال‌ها بنده را برآن داشت تا بخش كوچكی از آنها در چارچوب جوی نقره مهتاب ارائه كنم و نیز قصد دارم بتدریج بخش‌های دیگر را در فرم‌ها و قالب‌های متفاوت ارائه كنم.
درباره ویژگی‌های جوی نقره مهتاب چه نكاتی هست كه مایل به گفتن آن هستید؟
قطعات آوازی جوی نقره مهتاب، بیشتر ملهم از ردیف هستند، منتها نه فقط ردیف میرزا عبدالله، گوشه‌هایی چون یتیمك، گوشه دشتی و سارنگ برگرفته از ردیف‌های آوازی هستند كه نهایتاً با زبان ویژه‌ای اجرا شده اند و قطعاً در لحظه اجرا به فراخور حال و هوای آن لحظه من از تغییرات و حذف و اضافه‌ها كه از خواص بداهه نوازی است بی‌نصیب نمانده‌اند.
قطعات ریتمیك چه طور؟ گویا این قطعات با نگاه آهنگسازی و داشتن فرم و قالبی‌كه واجد سیر داستانی نیز هستند اجرا شده است.
بله، از ویژگی‌های قطعات ریتمیك باید عرض كنم بهره جستن از تكنیك‌های جدید و خاص چه در مضراب‌ها و چه در پنجه‌گیری‌ها بوده و همچنین داشتن موضوع و داستانی بودن بیشتر قطعات از دیگر ویژگی‌هایی است كه البته در جلد و به عنوان نمونه در مورد قطعه ضربان خسته تكرار به اختصار توضیحاتی داده شده است.
دیگر قطعات نیز چنین ویژگی‌هایی را دارند كه برای احترام به حس انتزاع شنونده از توضیحات دیگر صرف نظر شده است و فقط به ارائه نام قطعه بسنده شد تا فرآیند تصویرسازی در ذهن مخاطب صورت گیرد.
آیا در ساخت این قطعات طرح از پیش ساخته‌ای داشتید؟ و آنها را نوشتید؟
بله قطعات اجرا شده در جوی نقره مهتاب از قبل ساخته و پرداخته شده‌اند.
اگر تكنیك از جایگاه اصلیش خارج شود و جامه خودنمایی برتن بپوشاند جایگاه والای هنر را تا حد عملیات آكروبات تنزل داده استهمان طور كه پیشتر اشاره شد، هر كدام براساس موضوعی ساخته و پرداخته شده و هر یك مانند انشایی هستند با موضوعی خاص و خط و ربط و مقدمه، متن و نتیجه.
از نظر شما این قطعات قابلیت اجرایی برای اركستر بزرگ را دارند؟
حتماً. اگر تنظیم كننده به درك صحیح از قطعه و فهم و روح و پیام آن دست یابد. این امر شدنی و قابل اجراست.
در نتیجه بر اساس تعریفی كه از آهنگسازی در حیطه موسیقی ایرانی و موسیقی سنتی به كار می‌رود می‌توان گفت این قطعات آهنگسازی شده و براساس بداهه نوازی نبوده است؟
بله همان طور است. در واقع می‌توان گفت به نوعی ملودی‌پرداز شده‌اند.
در زمینه سه‌تار و تكنوازی و با توجه به فرم و تكنیكی كه در این آلبوم به گوش می‌رسد، آیا تاكنون آثار مشابهی در این زمینه داشته‌ایم؟
فكر نمی‌كنم، نه این‌كه نبودن آثار مشابه به معنای ارجحیت و برتری آلبوم من است، بلكه از آنجا كه در مسیر تكوین این كار سعی شده كه به لحاظ محتوا و مختصات تكنیكی و جمله‌پردازی قدری متفاوت باشد و به نوعی می‌توان گفت كه به عمد سعی در متفاوت بودن در آن اعمال شده است. با این وصف، طبیعی است كه در كل كاری متفاوت از آب در آمده باشد.
در مورد قطعه دوم پیش در آمد كه تا حدودی با كارهای شما متفاوت است، توضیح دهید.
بله. اشاره شما به قطعه (پیش درآمد) ابوعطا ساخته استاد مشكاتیان است. كه قبلاً در كار صبح مشتاقان اجرا شده بود و نیز در كنسرت اخیر گروه عارف بر صحنه وزارت كشور اجرای مجدد شده پیش درآمد بسیار زیبا و پر مطلبی‌است كه بنده سعی كرده‌ام با بضاعت‌ اندكم و با تنظیماتی آن را به فضای كلی قطعات خودم در اثر نزدیك كنم.
به لحاظ تكنیكی فكر می‌كنید می‌توان این قطعات آلبوم را تقلید كرد، آیا هنرجویان می‌توانند آنها را بنوازند؟
خوشبختانه امروزه نوازندگان صاحب تكنیك و پر توان كم نیستند. چنانچه هر كدام از ایشان رغبتی به اجرای چنین آثاری از خود نشان دهند بخوبی‌ از عهده بر خواهند آمد.
دلیل سرعت بالای اجرای قطعات چیست؟ اساساً نگاه شما به مقوله تكنیك و سرعت در موسیقی چگونه است؟
اول این‌كه به نظر بنده سرعت قطعات خیلی هم بالا نیست، به جز قطعه شماره ۱۰ بقیه به وجه زمانی اجرا شده‌اند. در نخستین ضبط سرعت‌ها قدری بالا بود كه بعداً برخی از آنها را حتی تا حد نصف پایین آوردم و در مورد تكنیك هم باید عرض كنم كه تكنیك در حقیقت ابزاری است در دست نوازنده و ابزار بسیار كارآمدی هم هست؛ چراكه ذهن زایا و ایجادگر در سیر ایجاد قطعات حد توان دست را در نظر می‌گیرد و پیچیدگی در قطعات را تا حد توان اجرایی دست در قطعه اعمال می‌كند و هر چه تكنیك بالاتر باشد، ذهن افق‌های گسترده‌تری را برای ایجاد پیش رو دارد.
و اما همان‌طور كه پیشترها بكرات عرض كرده‌ام اگر تكنیك از جایگاه اصلیش كه همان نقش ابزاری است خارج شود و جامه خودنمایی برتن بپوشاند و سعی در ایجاد حیرت در مخاطبان كند، در این صورت جایگاه والای هنر را تا حد عملیات آكروبات تنزل داده است و قطعا این چنین پسندیده به نظر نمی‌یاید.
در مقام مقایسه بین حس و حال و تكنیك شما كدام را ترجیح می‌دهید؟
هر چند این دو، دو مقوله جدا از هم هستند و به لحاظ معنا و كاربرد كاملاً از یكدیگر سوا، با این حال به تعبیری می‌توان هر یك از آنها را به مثابه بالی انگاشت برای پرواز شایسته محصولات موسیقی. تكنیك عبارت است از آموزه‌هایی برای نوازندگی صحیح كه مجموعه عملیاتی را شامل می‌شود كه با به‌كارگیری آنها قادر به نواختن خواهیم بود. حال هر چقدر قطعه مورد اجرا به لحاظ سرعت، پیچیدگی‌های ملودیك، پرسش‌ها و كنده‌كاری‌ها سخت‌تر نوشته شده باشد نوازنده باید با ابزاری كارآمدتر یا با مجموعه تكنیكی گسترده‌تری به سراغ آن برود؛ به طور كلی از نگاه بنده تكنیك مترادف است با فن نوازندگی ولی احساس در نوازندگی مقوله دیگری است كه در حوزه عواطف تعریف می‌شود.
ذوق، قریحه، حس و مواردی از این قبیل كه در ادبیات ما از آنها به «آن» تعبیر می‌شود، مقوله‌هایی هستند خدادادی و از طرفی غیر قابل تحلیل، بیان و توصیف، تشریح یا تدریس یا سنجش میزان آن در نوازندگان مختلف ناممكن است؛ زیرا حس امری است نسبی ‌و چون اصل و پیمانه‌ استانداردی برای به محل گذاردنش وجود ندارد، به لحاظ تخصصی نمی‌توانیم بگوییم كه فلان نوازنده سازش حال دارد یا فلان نوازنده حال ندارد؛ چرا كه ممكن است از دید شخص دیگر موضوع حال در این دو نوازنده مطلقاً معكوس دیده شود.
با این گفته و نظر كه حس و حال آثار و تكنوازی‌های قدما در مقایسه با امروز بیشتر بوده، ولی تكنیك نوازندگان امروز بیشتر است تا چه حد موافقید؟
هم نوازندگان نسل قدیم دارای تكنیك و حس و حال بودند و هم نوازندگان امروز، منتها قالب ارائه این دو مقوله در نوازندگی این دو نسل متفاوت شده است. تكنیك در نوازندگان قدیمی‌ (غیر از نسل گل‌ها) در دست راست نمود داشته است و در شكل ‌ریزهای سریع و تكنیك‌های مضرابی‌ارائه شده است و در نوازندگی امروز در شكل بهره‌گیری از حركات سریع نت‌ها در شكل پاساژ یا اجرای متوالی نت‌ها از بم به اوج یا بعكس است.
ما در نوازندگی كمانچه هم می‌بینیم كه استاد بهاری از پوزیسیون استفاده نمی‌كرد، در صورتی كه نوازنده‌های امروز گاه در پایین‌ترین قسمت دسته كمانچه هم می‌روند و صداهای بسیار زیری تولید می‌كنند این تغییر در نوازندگی كه به نوعی هم از آن به مثابه تكنیك یاد می‌شود، به چه دلیل است؟
احساس نیاز و اقتضای همكاری در گروه‌ها با توجه به تغییر فرم در تنظیمات،‌ امروز یك نوازنده كمانچه در گروه می‌نوازد، با استودیوها و در ضبط كارهای مختلف و متفاوت همكاری دارد و در نتیجه با توجه به تنوع كارها و نیازهای موجود باید از وسعت بیشتر صدای كمانچه استفاده كند و این همان نیاز زمانه است كه نوازندگی را هم با تغییرات مواجه كرده است.

www.shereno.com

ارسال شده در تاریخ : یک شنبه 15 مرداد 1391برچسب:بهداد بابایی, سه تار , موسیقی,نوازنده,, :: 18:14 :: توسط : آوا رضایی

قمرالملوک در تاکستان قزوین زاده شد. هنگام تولد پدر نداشت و در ۱۸ ماهگی مادرش هم مرد و از این زمان تحت سرپرستی مادربزرگش که روضه‌خوان زنانه حرم ناصرالدین شاه بود قرار گرفت. او در جایی گفته‌است: «من مدیون تربیت اولیهٔ خودم هستم. چرا که همان پامنبری کردن‌ها به من جرأت خوانندگی داد.»
در جوانی پس از آشنائـی با استاد مرتضی نی‌داود با ردیف موسیقی ملی آشنا شد و راهش را برای کسب تجربیات از استادان دیگر هموار ساخت. کار پیشرفت قمر در مدتی کوتاه به آنجا رسید که کمپانی «هیز ماسترز ویس» به خاطر ضبط صدای او دستگاه صفحه پر کنی به تهران آورد. بعد از آن کمپانی «پولیفون» هم آمد. به گفته ساسان سپنتا ۲۰۰ صفحه از قمر ضبط شده‌است.
قمر نخستین کنسرت خود را در سال ۱۳۰۳ برگزار کرد. روز بعد نظمیه از او تعهد گرفت که بی حجاب کنسرت ندهد. قمر عواید کنسرت را به امور خیریه اختصاص داد. قمر در سفر خراسان در مشهد کنسرت داد و عواید آن را صرف آرامگاه فردوسی نمود. در همدان در سال ۱۳۱۰ کنسرت داد و ترانه‌هایی از عارف خواند. وقتی نیرالدوله والی خراسان چند گلدان نقره به او هدیه کرد آن را به عارف پیشکش نمود. با این که عارف مورد غضب والی و دستگاه رضاشاه بود. در سال ۱۳۰۸ به نفع شیر و خورشید سرخ کنسرت داد و عواید آن به بچه‌های یتیم اختصاص داده شد.
گشایش رادیو ایران در سال ۱۳۱۹ صدای قمر را به عموم مردم رساند. عارف قزوینی و ایرج‌میرزا و تیمورتاش وزیر دربار، شیفته او شده بودند. با این‌همه قمر از گردآوری زر و سیم پرهیز می‌کرد و درآمدهای بزرگ و هدایای گران را به فقرا و محتاجان می‌داد.

قمرالملوک وزیری در تاریخ ۱۴ مرداد ۱۳۳۸ در شمیران، در فقر و تنگدستی مطلق به سکته مغزی درگذشت وی در گورستان ظهیرالدوله بین امامزاده قاسم و تجریش شمیران به خاک سپرده شد.

 

www.shereno.com

ارسال شده در تاریخ : چهار شنبه 30 فروردين 1391برچسب:قمر, وزیری,وزیر, موسیقی, سنت,, :: 19:22 :: توسط : آوا رضایی

www.shereno.com

ارسال شده در تاریخ : یک شنبه 2 بهمن 1390برچسب:تاریخ, موسیقی, ایران,تاریخ موسیقی ایران, :: 13:50 :: توسط : آوا رضایی

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 85 صفحه بعد

درباره وبلاگ
قسم به قلم و آنچه تا ابد بر لوح محفوظ عالم خواهد نگاشت
آخرین مطالب
نويسندگان
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان آوای قلم و آدرس avayeghalam2.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.

a






ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 68
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 183
بازدید ماه : 1229
بازدید کل : 187422
تعداد مطالب : 845
تعداد نظرات : 36
تعداد آنلاین : 1


Translate code -->

<-BlogTitle->

<-BlogTitle->
<-BlogDescription->
نويسندگان
آخرين مطالب
<-PostContent->
موضوعات مرتبط: <-CategoryName->

برچسب‌ها: <-TagName->

ادامه مطلب
[ <-PostDate-> ] [ <-PostTime-> ] [ <-PostAuthor-> ]
درباره وبلاگ

قسم به قلم و آنچه تا ابد بر لوح محفوظ عالم خواهد نگاشت
موضوعات وب
برچسب‌ها وب
آرشيو مطالب
امکانات وب
<-BlogCustomHtml->
<-BlogTitle->

<-BlogTitle->
<-BlogDescription->
نويسندگان
آخرين مطالب
<-PostContent->
موضوعات مرتبط: <-CategoryName->

برچسب‌ها: <-TagName->

ادامه مطلب
[ <-PostDate-> ] [ <-PostTime-> ] [ <-PostAuthor-> ]
درباره وبلاگ

قسم به قلم و آنچه تا ابد بر لوح محفوظ عالم خواهد نگاشت
موضوعات وب
برچسب‌ها وب
آرشيو مطالب
امکانات وب
<-BlogCustomHtml->

آمار وبلاگ:

بازدید امروز : 68
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 183
بازدید ماه : 1229
بازدید کل : 187422
تعداد مطالب : 845
تعداد نظرات : 36
تعداد آنلاین : 1